اختلال هويت جنسي (GID)
مطالب روان شناسي
نگارش در تاريخ پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:اختلال هويت جنسي, جي آي دي, GID, توسط عليرضا نصيرزاده: «كارشناس ارشد روان شناسي عمومي»

در سبب شناسي دقيق اختلال هويت جنسي (GID) يا (Gender Identity Disorder) آنچه مورد بحث مي باشد اينست كه اين اختلال بيشتر بر روي پسر بچه ها متمركز است و جامعترين فرضيه روان تحليلگري معتقد است كه همانندسازي با جنس مخالف، ناشي از تعامل عوامل مزاجي مانند واكنشي بودن(نوع «مهار شده» خُلق) و عوامل محيطي مانند سوءرفتار، غفلت و حتي آسيب شناسي رواني خفيف والدين در طي دورة رشد، يعني هنگامي كه آگاهي از تفاوت جنسي وجود دارد اما اثبات خود و شيء هنوز به طور كامل ايجاد نشده است مي باشد.

ثبات خود و شيء كه معمولا بين ماههاي 24 و 36 زندگي به وجود مي آيد، يك موفقيت رشدي است كه در آن تصاوير ذهني از خود و مراقب در حافظه، رمز بندي مي شود. ثبات خود موفق به اين معناست كه كودك مي تواند عامل فشارزا را بدون از دست دادن احساس اين كه او كيست، تحمل كند. ثبات شيء به اين معناست كه كودك در شرايط فشار مي تواند تصوير دروني مراقبش را به عنوان منبع آرامش يادآوري كند يا به آن پناه ببرد. هنگامي كه قبل از تحقق اين رشدها، يك فقدان ضربه اي رخ دهد، كودك مي تواند احساس از خودش را از دست رفته بيابد و با اين احساس كه او ممكن است از زندگي باز بماند، گيج شود. كودك احساس امنيتي را آرزو مي كند كه از نزديكي جسمي و عاطفي با مادر ريشه مي گيرد. هنگامي كه اين نزديكي موجو نباشد، همانندسازي با جنس مخالف مي تواند مانند تنها جايگزين موجود احساس شود. همانطور كه فرضيه اي اظهار مي كند كه «كودك داشتن مادر را با مادر بودن، قاطي مي كند».

تجربه كودك از جنسيت (فكر مردانگي و زنانگي) به عنوان آغازين براي تحقق نوعي از خود جايگزين عمل مي كند، خودي كه در آن مادر فرا خوانده مي شود و احساس امنيت مربوط به او دوباره به دست مي آيد، احساسات پرخاشگري به جاي آشفتگي مرتبط مي گردند و براي كودك احساس از خود نسبتاً منسجم و قابل اعتمادي وجود دارد، هر چند كه محدودتر از آن است كه احساس مي كند. هنگامي كه كودك استفاده از چنين ساختاري را به عنوان يك پناهگاه استفاده مي كند، اين ساختار برايش بسيار مهم مي شود.

اختلال GID، نسبتاً نادر است و به نظر مي رسد كه استفاده از اين تشخيص در سالهاي اخير رو به كاهش است. پسرها نسبت به دخترها با فراواني بيشتري و مردان تقريباً 2 تا 3 بار بيشتر از زنان ارجاع مي شوند. شروع اين اختلال معمولا در خدود 2 تا 3 سالگي است و نوعاً با تجارب ضربه اي مانند جدايي، بيش تحريكي جنسي، يا عامل فشارزاي مربوط به مادر تشديد مي شوند و هميشه در زمينه اختلال در عملكرد خانوادگي بروز مي كند. اين كودكان نوعاً در حول و حوش زمان ورود به مدرسه به دليل نگراني والدين در مورد تداوم رفتار مغاير جنسي، افزايش ناراحتي به دليل محروميت از حقوق اجتماعي همسالان، حس افزايش يافتة تنهايي، عدم بلوغ اجتماعي، عدم تحمل ناكامي، اختلال در عملكرد مدرسه، اجتناب از مدرسه، يا فرار از مدرسه، ارجاع مي شوند. اگر چه آزمونهاي روان شناختي ممكن است همانندسازي با جنس مخالف يا الگوهاي رفتاري را معلوم كنند، هيچ آزمون تشخيصي اختصاصي براي اين اختلال وجود ندارد. كاريوتايپ گرفتن از كروموزوم هاي جنسي و هورمون ها فقط براي رد كردن وضعيت جسمي دو جنسي بودن بررسي مي شوند و فايده ديگري ندارند.

پسرهايي كه مبتلا به GID تشخيص داده مي شوند، با اشتغال ذهني واضح با فعاليتهاي زنانة سنتي مانند بازي با عروسكها، آرايش كردن، كشيدن تصاوير دخترها و شاهزاده هاي زيبا، علاقه به تصاوير تخيلي زنانه، و خانه بازي مشخص مي شوند. اين پسرها هنگام خانه بازي، معمولا نقش مادر را مي پذيرند و اداها و الگوهاي گفتاري زنانه را به كار مي برند. آنها نوعاً دخترها را به عنوان همبازي هاي ارجحشان انتخاب مي كنند. آنها همچنين ميل دارند كه از بازي هاي خشن و جست و خيز كردن، و ورزشهاي رقابتي اجتناب كنند و فقدان عمومي علاقه به بازي هاي كليشه اي پسرها را نشان مي دهند. آنها اغلب نظر خُلقي، احساس شكنندگي جسمي، اضطراب، گوش به زنگي در مواجهه با موقعيتهاي جديد، نيازهاي وابستگي قوي، حساسيت بيش از حد به عاطفه، ( براي مثال آنها هنگامي كه مادر را عصباني يا افسرده مي بينند، به طور اختصاصي جوياي مراقبت و جلب توجه كننده مي شوند)، آسيب پذيري به جدايي، فقدان و تمسخر، توانايي قابل توجه تقليد كردن، و حساسيت حسي به صدا، رنگ، جنس، بو، حرارت و درد را نشان مي دهند.

پسرهايي كه مبتلا به GID تشخيص داده مي شوند، ممكن است آرزوي دختر بودن يا ادعاي اينكه آنها در طي رشد يك زن خواهند شد، را بيان كنند. بسياري از آنها ملال كالبدشناسي كه به عنوان بيزاري از آلت تناسلي بروز مي كند را تجربه مي كنند. آنها ممكن است به ادرار كردن در حالت نشسته اصرار كنند و با فشار دادن آلت تناسلي در بين پاهايشان، به نداشتن آن وانمود كنند. آنها ممكن است آرزوي برداشتن آلت تناسلي يا داشتن مهبل را داشته باشند. ممكن است تعدادي از پسرهاي مبتلا به اين اختلال هرگز ادعاي روشني در مورد آلت تناسلي خود نداشته باشند، ولي ممكن است ديدن آلت تناسلي شان در حمام، موجب شود كه آنها آرزوي دختر بودن را بكنند.

دخترهايي كه مبتلا به GID تشخيص داده مي شوند، نگرش منفي شديد نسبت به لباسهاي سنتي زنانه، آرزوي ناميده  شدن به اسامي پسرانه، همانندسازي با چهره هاي قدرتمند مردانه، ترجيح دادن پسرها به عنوان همبازي و علائق مشترك پسرانه در ورزشهاي تماسي. دخترهاي مبتلا، علاقه كمي به عروسكها يا ساير بازي هاي سنتي دخترانه نشان مي دهند و ممكن است به ادرار كردن در حالت ايستاده اصرار كنند و ادعا كنند كه آلت تناسلي مردانه دارند، آرزوي رشد نكردن سينه ها و قاعده نشدن را بيان كنند و ادعا كنند كه آنها در طي رشد، يك مرد خواهند شد.

اشتغال ذهني با ظاهر در نوجوانان و بزرگسالان ممكن است به خود درماني با هورمونها و به ندرت به خود اضافه كردن يا برداشتن آلت تناسلي منجر شود. در اين افراد مشكلات ارتباطي، صدمات تحصيلي، كاري، و اقدام به خودكشي شايع مي باشد. بزرگسالاني كه مبتلا به GID تشخيص داده مي شوند، نوعاً به عنوان عضوي از جنس موافق شان راحت عمل نمي كنند. آنها ممكن است با آرزوي زندگي كردن به عنوان جنس مخالف را به كار بگيرند، و در جستجوي دستكاري هورموني يا جراحي بدنشان باشند. اضطراب و افسردگي، بيماري هاي همزمان در بزرگسالان هستند و اختلالات شخصيت در مردان، شايع تر است.هورموني ود اضافه كردن يا برداشتن رشد نكردن سينه ها

درمان GID، روان درماني روان پويشي است كه بر به دست آوردن رهايي از مهارها و محدوديتهاي من(Ego) كه اغلب اختلال را مشخص مي كنند، متمركز مي باشد. به هر صورت اين كودكان، نوعاً در درمان نيازي قوي به درك شدن، نيازهاي مهم پذيرفته شدن از جانب ديگران، و ظرفيت براي بيان تجارب دروني به صورت استعاره را نشان مي دهند.

اكثر پسرهايي كه مبتلا به GID تشخيص داده مي شوند با تاخير دير هنگام، جنسيتشان را مي پذيرند. علاوه بر اين، دو سوم از پسرهايي كه مبتلا به اين اختلال تشخيص داده مي شوند، گرايش به همجنس گرايي پيدا مي كنند، هر چند كه آنها زير گروه كوچكي از پسرهاي همجنس گراي اصلي را معرفي مي كنند.

به هر حال براي اطمينان از تشخيص GID ، وجود دو جزء ضروري است(بر اساس DSM-IV-TR):

1-        1- همانند سازي قوي و دائمي با جنس مخالف (ميل به بودن يا اصرار بر اين كه جنس ديگري است) و اين مربوط به مسائل مربوط به فرهنگي نمي باشد.

2-    2- ناراحتي دائمي در مورد جنس تعيين شده فرد يا حس عدم تناسب در نقش جنسي آن جنس با شواهدي از ناراحتي يا اختلال باليني قابل توجه در عملكرد اجتماعي، شغلي و يا ساير زمينه هاي عملكردي.



نظرات شما عزیزان:

بارانم
ساعت21:37---20 خرداد 1391
خیلی ممنون ازتون جواب سوالمو گرفتم. سربلند وموفق باشید

بارانم
ساعت23:25---19 خرداد 1391
خوب این تشخیصش بود درمانش چیه آقای نصیرزاده؟.............................. پاسخ مديريت وبلاگ مطالب روان شناسي: GID از نظر سياسي، يك تشخيص بحث برانگيز است. بسياري از افراد بين جنسي(transgender) و طرفدارانشان معتقدند كه ناراحتي كه توسط كودكان مبتلا به GID نشان داده مي شود، صرفا نتيجه عدم پذيرش خانوادگي و اجتماعي كودكان غيرعادي از نظر جنسي است. در اين ديدگاه، خانواده درماني درمان مناسب براي افزايش پذيرش كودك است. اگر هنگامي كه كودك به سوي نوجواني رشد مي كند، ملال و ناراحتي جنسي وجود داشته باشد، اغلب تعيين مجدد جنسيت از طريق پزشكي پيشنهاد مي شود. برخي از نظريه پردازان GID را به عنوان تشخيصي پيشنهاد كرده اند كه جابجايي اضطراب فرهنگي را از انتخاب شيء جنسي به هويت جنسي نشان مي دهد، زيرا همجنس گرايي در سال 1973 آسيب زدايي شده است.درمان GID، روان درماني روان پويشي است كه بر به دست آوردن رهايي از مهارها و محدوديتهاي من(Ego) كه اغلب اختلال را مشخص مي كنند، متمركز مي باشد. به هر صورت اين كودكان، نوعاً در درمان نيازي قوي به درك شدن، نيازهاي مهم پذيرفته شدن از جانب ديگران، و ظرفيت براي بيان تجارب دروني به صورت استعاره را نشان مي دهند.

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: